برای دیدن دوباره
<!-- /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:595.3pt 841.9pt; margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt; mso-header-margin:35.4pt; mso-footer-margin:35.4pt; mso-paper-source:0; mso-gutter-direction:rtl;} div.Section1 {page:Section1;} -->
سالهاست به نظاره نشسته ام برای دیدن
ومی بینم
کوچه را که
گاهی بوی عشق میدهد به خنده و گاهی بوی نفرت به خشم
میگذرد از آن بهار تا برسد به پائیز
نمی ماند هیچ برف زمستانی حتی برای آدم برفی
و بوی گل سرخ برای ماهی بیش نیست
ومردمان در حال عبور شاد و غمگین
و کسی نیست که مرا ببیند
وکسی نیست هدیه کند کهنه پارچه ای را برای پنحره رو به کوچه
و کسی نیست در خانه متروکه را بکشاید
و من سالهاست به انتظار دستی هستم که غبار چشم هایم را برای دیدن پاک کند
" پنجره رو به کوچه"
سلام روز بخير...خواستم ازتون دعوت كنم يه سرتشريف بيارين وبلاگ من تازه آپ كردم منتظرتون هستم Loading... ████▒▒ 10% Loading... ████▒▒ 20% Loading... ████▒▒ 30% Loading... ████▒▒ 40%ِ Loading... ████▒▒ 50% Loading... ████▒▒ 60% Loading... ████▒▒ 70% Loading... ████▒▒ 80% Loading... ████▒▒ 90% . . . . . . آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!!!!!!!!
سلام به آقا رضای علوی خوبین ؟ بلاگ خوبی دارین و صمیمی خوشحال میشم به منم سر بزنید به امید سلام دوباره به تو تو رو به خدای مهربونیامون می سپارم[گل]